تعاریف و مفاهیم نظارت وراهنمایی تعلیماتی
«گود 1973»:
کوشش های مسئولان منتخب مدرسه برای راهنمایی و هدایت معلمان و دیگر کارکنان آموزشی در اصلاح وضع آموزش و روش های تدریس که مستلزم تحریک رشد و پیشرفت حرفه ای معلمان ، انتخاب هدف های آموزشی و تجدید نظر در آن ها ، مواد آموزشی ، روش های تدریس و ارزشیابی آنهاست.
«مارک و استوپس1971»:
هر گونه فعالیتی را که عمدتا برای اصلاح آموزش در کلاس صورت گیرد در حوزه نظارت و راهنمایی آموزشی تلقی می کنند.
«برتون و برو اکنر 1955»
نظارت و راهنمایی آموزشی را خدمت فنی ـ تخصصی ای می دانند که هدف آن مطالعه و اصلاح همه ی عواملی است که بر رشد و پرورش کودک اثر می گذارد و معتقدند این کار وقتی به طور موثر انجام می گیرد که مبتنی بر همکاری گروهی باشد.
«کادوشین 1976»
نظارت و راهنمایی آموزشی (تعلیماتی) طبق مفاهیم سنتی ، انتقال دانش و مهارت ها در عمل از فرد کارآزموده به فرد کارآموز و از فرد مجرب به فرد بی تجربه تعریف شده است.
«برخی نویسندگان پیش از قرن بیستم»
هدایت معلمان و قضاوت در مورد کار آن ها .
«رابینسون1963»:
نظارت و راهنمایی فرآِیندی آموزشی است که در آن کسی که دارای علم و مهارت بیش تری است مسئولیت آموزش فرد دیگری را که کمتر واجد این عناصر است برعهده میگیرد.
«بن هاریس 1963»:
نظارت آموزشی کارکنان مدرسه بر افراد و حتی اشیاء ، به منظور اداره وکنترل مدرسه یا تغییر برنامه های آموزشی صورت میگیرد و به طور مستقیم در نیل به هدف های اساسی آموزشی مدرسه تاثیر دارد.
«آدامز ودیکی 1963»:
فرآیندی که باعث می شود تمام این عوامل (آموزشی و غیر آموزشی ) آگاهانه برای پیشرفت یاد گیری به طور موثر و همچنین کمک به کارآمدتر شدن معلمان به کار گرفته شود ، نظارت و راهنمایی آموزشی نام دارد.
«آی ، نتزر وکری1971»:
برخی از دانشمندان دهه های اخیر مدیریت آموزشی و نظارت و راهنمایی آموزشی را باهم مرتبط دانسته ، نظارت را آن جنبه از مدیریت مدرسه می دانند که اساساً به برآوردن نیاز های آموزشی سازمان آموزش و پرورش کمک می کند.
«موشی و پرپل 1972»:
نظارت و راهنمایی را آموزش چگونگی تدریس به معلمان تعریف می کنند. به زعم آنان نظارت و راهنمایی آموزشی عبارت است از رهبری حرفه ای برای تجدید سازمان آموزش و پرورش و به بیان دقیق تر تجدید نظر در برنامه درسی ، روش تدریس و شیوه های مختلف آموزش عمومی.
«وایلز وباندی»:
نظارت و راهنمایی را وظیفه ی کلی ، پیچیده و دشوار رهبری تعریف می کنند که فعالیت های مربوط به آموزش ویادگیری را هماهنگ و اداره می کند.
«کیمبال وایلز 1967»:
درتفسیر جامع مفهوم نظارت و راهنمایی آموزشی ، هدف اصلی ازنظارت را اصلاح برنامه درسی ،اصلاح روش تدریس ، آموزش ضمن خدمت ، تشویق به استفاده از مواد و ابزار کمک آموزشی هنگام تدرس ، انجام ارزشیابی موثر تر و افزایش مشارکت جامعه در رشد و توسعه برنامه های مدرسه ، همچنین اصلاح شرایط یادگیری برای دانش آموزان بیان می کند.
«هوی و فورسایت1986»:
نظارت را کار و تلاشی مبتنی بر همکاری حرفه ای و تشریک مساعی جمعی تلقی می کنند و معتققدند نظارت مجموعه فعالیت هایی است که برای اصلاح فرایند تدریس و یادگیری طراحی شده است، نه برای قضاوت در مورد شایستگی معلمان یا کنتر آنان.
«سرجیووانی و استارات 1993»:
آنان معتقدند فرآیند نظارت و راهنمایی آموزشی باید فرآیندی پویا تلقی شود که مستلزم تفکر مجدد در مورد شرایط تدریس و یادگیری و همچنین مدرسه است.
« گلیکمان و راس گوردون1995»:
نظارت و راهنمایی آموزشی را از وظایف مدرسه می دانند که از طریق کمک مستقیم به معلمان ، توسعه برنامه درسی ، رشد کارکنان ، بالندگی گروهی و تحقیقات عملیاتی ، فرآیند آموزش را اصلاح می کند.
«جورج کایت 1930»:
رشد حرفه ای معلم تا آنجا که کار آمد ترین فرد حرفه ای گردد.
محور اصلی تعاریف بر اصلاح فرآِیند آموزش ویادگیری استوار است؛ به عبارت ساده تر امروزه مسئولان مدرسه با توجه به تغییرات سریع درنظام های آموزشی باز هم درصدد اصلاح فرآیند آموزش و یادگیری و اثر بخشی آن هستند ولی نه با ارزش های گذشته بلکه با روش هایی نو به طوری که پاسخ گوی نیاز های جامعه آموزش و پرورش باشد.
منبع : کتاب نظارت و راهنمایی آموزشی ـ نویسنده : دکتر مصطفی نیکنامی
